روز شمار ماه رجب
یکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳یکم رجب
ولادت امام باقر (علیه السلام)
روز جمعه اول رجب سال 57 هـ .ق، پنجمین خورید تابناک امامت و ولایت حضرت امام باقر (علیه السلام) از افق مدینه طلوع کرد. (1) نام مبارک آن حضرت، محمد، کنیه ی ایشان، ابوجعفر و القابشان: باقر العلوم، الشاکرلله، هادی، امین و شبیه است. لقب اخیر به علت شباهت آن حضرت به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. (2)
پدر بزرگوار ایشان حضرت زین العابدین علی بن الحسین (علیهماالسلام) و مادر آن حضرت ام عبدالله دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود که امام صادق (علیه السلام) درباره ی ایشان می فرمایند: «او از زن های با ایمان و پرهیزکار و نیکوکار بود». در نقلی دیگر می فرمایند: «در میان فرزندان امام حسن (علیه السلام) مثل او نبود». (3)
از امام باقر (علیه السلام) چنین روایت شده است که فرمودند: «مادرم کنار دیواری نشسته بود که ناگاه دیوار شکاف خورد و صدای آن به گوش رسید. مادرم با دست خود به دیوار اشاره کرد و فرمود: "به حق مصطفی، خداوند به تو اجازه ی فرود آمدن ندهد". آن گاه دیوار به همان حالت باقی ماند تا مادرم از آن جا گذشت». (4)
امام باقر (علیه السلام) در روز عاشورا، طفلی چهار ساله بودند و در کربلا حضور داشتند و مصایب سنگینی را که بر اهل بیت (علیهم السلام) وارد می شد، درک می کردند و همان درد و اندوه و رنجی که دیگر کودکان و زنان کشیدند، ایشان نیز متحمل شدند.
در روایتی از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین آمده است: «از صلب علی ابن الحسین فرزندی متولد می شود که نامش نام من است و در خلقت و شمایل شبیه من است. او علم را می شکافد چنان که زارع زمین را می شکافد» (5).
ابن حجر یکی از علمای اهل تسنن، در مورد شخصیت آن حضرت چنین می گوید: «او را از این جهت باقر گویند که هم چنان که زمین را می شکافند تا گنج ها و معادن و منابع و جواهر ارزشمند را کشف و استخراج کنند، او نیز علم را شکافت و دقایق و حقایق احکام را آشکار ساخت. از این رو او را باقر علم و جامع و ناشر علم و اعتلا دهنده ی آن گفتند و این نکته ای است واضح که جز بر کوردلان مخفی نماند». (6)
امام باقر (علیه السلام) پس از شهادت پدر بزرگوارشان، عهده دار منصب امامت شدند و این دوران مقارن با سال های پایانی حکومت بنی امیه بود که در گوشه و کنار قیام هایی بر ضد امویان آغاز شده و دستگاه حکومت را به خود مشغول ساخته بود؛ لذا در عصر امام باقر و فرزند بزرگوارشان حضرت صادق (علیهماالسلام) فرصت بسیار مناسبی دست داد تا آن دو امام به احیای سنت فراموش شده ی نبوی بپردازند و اسلام ناب محمدی را احیا و ترویج نمایند و چهره ی زیبای آن را از غبار تحریفات بنی امیه و خرافات یهود بشویند.
شایان یادآوری است که در برخی روایات، ولادت امام باقر (علیه السلام) روز سوم صفر سال 57 هـ .ق بیان شده است که علاقه مندان می توانند به روز شمار ماه صفر مراجعه کنند.
دوم رجب
ولادت با سعادت امام هادی (علیه السلام)
روز دوم رجب سال 212 هـ .ق ولادت با سعادت دهمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام هادی (علیه السلام) در روستایی به نام «صُریا» در نزدیکی شهر مدینه روی داد. (7) پدر گرامی شان حضرت جواد الائمه (علیه السلام) و مادر بزرگوارشان بانوی گرانقدر، «سمانه» بودند. امام هادی (علیه السلام) در خصوص مادرشان چنین می فرمایند: «مادرم عارف به حق و اهل بهشت است؛ شیطان سرکش به او نزدیک نمی شود و خداوند نگهبان او بود و او در زمره ی مادران صدیق و صالح قرار داشت». (8)
کنیه ی امام دهم ابوالحسن بود که به آن حضرت ابوالحسن ثالث نیز گفته شده است. القاب آن حضرت عبارتند از: نقی، هادی، عالم، امین، طیب، مؤمن و ناصح که مشهورتر از همه، همان نقی و هادی است.
یادآوری این نکته لازم است که روایت مشهور در ولادت امام علی النقی (علیه السلام) پانزدهم ذی الحجه سال 212 هـ .ق است.
سوم رجب
شهادت امام هادی (علیه السلام)
در سوم رجب سال 254 هـ .ق شهادت امام علی النقی (علیه السلام) در 41 سالگی روی داد. (9) دوران زندگی امام هادی (علیه السلام) مصادف بود با خلافت شش تن از خلفای عباسی به نام های معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مساعین، معتز.
امام هادی (علیه السلام) سیزده سال در مدینه اقامت فرمودند و بقیه ی ایام عمر شریفشان را به اجبار متوکل در سامرا بودند؛ زیرا حاکم مدینه به متوکل نوشت که: «اگر تو را به مکه و مدینه حاجت است، علی بن محمد را از این دیار بیرون ببر که همگان را مطیع خود ساخته است»؛ از این رو آن خبیث امام را به سامرا برد و از او شدیداً مراقبت کرد. امام هادی (علیه السلام) بیست سال و نه ماه در این شهر اقامت گزیدند. هنگامی که معتز بر مسند خلافت تکیه زد متوجه موقعیت ویژه و محبوبیت خاص ایشان در بین مردم شد؛ از این رو دهمین پیشوای شیعیان را مسموم کرد و به شهادت رساند. امام حسن عسکری (علیه السلام) بر پیکر مطهر پدر بزرگوارشان نماز خواندند و پس از آن که تشییع نمایانی از جنازه ی امام شد، بدن پاک آن حضرت را در خانه ی ایشان در سامرا به خاک سپردند. (10)
دهم رجب
1- میلاد حضرت علی اصغر (علیه السلام)
2- ولادت امام جواد (علیه السلام)
1-میلاد حضرت علی اصغر (علیه السلام)
روز دهم رجب سال 60 هـ .ق میلاد با سعادت حضرت علی اصغر (علیه السلام) واقع شد. (11) نام شریف این مولود مبارک عبدالله بود که به علی اصغر شهرت یافت. پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین (علیه السلام) و مادر بزرگوارشان حضرت رباب (علیهاالسلام) دختر امرؤ القیس بود.
در تاریخ چنین نقل شده است که علی اصغر (علیه السلام) روز عاشورا در کربلا حضور داشتند و آن هنگام که امام حسین (علیه السلام) برای وداع با اهل بیت خویش به جانب خیمه ها آمدند، این طفل شیرخوار را نیز در آغوش گرفتند تا با او هم وداع کنند که ناگهان حرمله بن کاهل اسدی با تیر سه شعبه، این طفل بی گناه را در آغوش پدر به شهادت رسانید و با این کار قلب نازنین امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت و شیعیان ایشان را سخت سوزاند. (12)
2- ولادت امام جواد (علیه السلام)
در روز دهم سال 195 هـ .ق امام جواد (علیه السلام) چشم به جهان گشودند و عالم را به نور جمالشان منور ساختند. (13) پدر بزرگوارشان حضرت رضا (علیه السلام) و مادرشان «سبیکه» نام داشت که امام رضا (علیه السلام) نام ایشان را «خیزران» نهادند. (14) نام آن حضرت محمد و کنیه ی ایشان ابوجعفر و القاب مبارکشان تقی و جواد است. البته القاب دیگری را همچون: زکیّ، مرتضی، قانع، مختار، و منتخب و... به آن حضرت نسبت داده اند. (15)
چنین نقل شده است که یک روز امام جواد (علیه السلام) در ایام کودکی نزد پدر بزرگوارشان حضرت رضا (علیه السلام) آمدند. آن حضرت فرمودند: «این مولودی است که برای شیعه مبارک تر از او به دنیا نیامده است». (16) در این باره باید گفت که چهل سال و چند ماه از سن مبارک امام رضا (علیه السلام) گذشته بود که هنوز اولادی نداشتند و بعضی از شیعیان در امر امامت نگران شده بودند. هنگامی که خداوند متعال امام جواد (علیه السلام) را به ایشان عنایت فرمود، نگرانی و تردید مردم برطرف شد.
در حدیث لوح که جبرئیل امین آن را از سوی خداوند برای حضرت زهرا (علیهاالسلام) هدیه آورد، در شأن امام جواد (علیه السلام) چنین آمده است: «قطعاً حضرت رضا (علیه السلام) را به وجود پسرش محمد (علیه السلام) شاد کنم؛ پسری که جانشین امام رضا (علیه السلام) پس از او، و وارث علم اوست؛ فرزندی که کانون علم من، و محل راز و حجت من برخلقم است. هر بنده ای به او ایمان بیاورد، بهشت را جایگاهش سازم و شفاعت او را به هفتاد نفر از خاندانش که همه ی آن ها سزاوار دوزخ باشند، بپذیرم». (17)
زکریا بن آدم می گوید: «در محضر امام رضا (علیه السلام) بودم؛ ناگاه حضرت جواد (علیه السلام) را که کم تر از چهار سال داشت، آوردند. این کودک نورانی در گوشه ای نشست و دست هایش را بر زمین زد و سر به آسمان بلند نمود و در فکر فرو رفت و مدتی به این حالت بود. امام رضا (علیه السلام) به او فرمودند: "جانم به قربانت! چرا فکر کردن تو، طولانی شد؟" امام جواد (علیه السلام) فرمودند: "درباره ی ستم هایی که به مادرم فاطمه (علیهاالسلام) کردند، فکر می کنم؛ سوگند به خدا آن دو تن را از قبر بیرون می آورم و می سوزانم، و سپس خاکسترشان را بر باد می دهم و به سوی دریا می پراکنم!»" آن گاه حضرت رضا (علیه السلام) به او نزدیک شد، و بین دو چشم مبارکش را بوسید و فرمود: "پدر و مادرم به فدایت! تو سزاوار مقام امامت هستی"». (18)
امام جواد (علیه السلام) در هشت سالگی به مقام امامت رسیدند و مدت امامت آن اختر تاب ناک ولایت، هفده سال به طول انجامید که مصادف با حکومت دو خلیفه ی ستمگر عباسی، مأمون و معتصم بود.
دوازدهم رجب
1- وفات عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
2- ورود امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به شهر کوفه
1- وفات عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
دوازدهم رجب سال 32 هـ .ق «عباس بن عبدالمطلب» عموی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که یکی از بزرگان قریش به شمار می رفت وفات نمود. (19) تاریخ نویسان چنین نقل کرده اند که وی قبل از هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه، پنهانی مسلمان شد و پس از هجرت در مکه ماند و اخبار فعالیت های مشرکان بر ضد مسلمانان را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اطلاع می داد. وی پس از فتح مکه از جانب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عهده دار تأمین آب برای زایران خانه ی خدا گردید. او در زمان خلافت عثمان درگذشت و در بقیع به خاک سپرده شد. (20)
2- ورود امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به شهر کوفه
روز دوازدهم رجب سال 36 هـ .ق امیرمؤمنان علی (علیه السلام) پس از واقعه ی جمل به همراه لشکریان و گروهی از مردم به شهر کوفه وارد شدند و این شهر را به عنوان مرکز حکومت خویش انتخاب کردند. ایشان پس از ورود به شهر، به مسجد کوفه رفتند و پس از اقامه ی نماز خطبه ای ایراد نمودند که این نخستین خطبه ی آن حضرت در آن جا به شمار می رفت. (21) به طور کلی باید گفت: کوفه از آن جهت که آن روزها در مرز شام واقع شده بود، این امکان را به امام می داد که در مقابل فتنه های معاویه، ایستادگی نماید.
پینوشتها:
1. مصباح کفعمی: ج 2، ص 599 - بحارالانوار: ج 46، ص 212.
2. مناقب آل ابی طالب (علیهم السلام): ج 4، ص 227.
3. اصول کافی: ج 1، ص 469.
4. همان.
5. کفایه الاثر: ص 12 - بحارالانوار: ج 36، ص 312.
6. اعیان الشیعه: ج 1، ص 650.
7. وقایع الایام: ص 311.
8. دلائل الامامه: ص 216.
9. مسار الشیعه: ص 34 - بحارالانوار: ج 50، ص 117.
10. منتهی الآمال: باب دوازدهم، فصل پنجم، ص 1167.
11. سحاب رحمت: ص 535 - تقویم الائمه (علیهم السلام): ص 78.
12. لهوف: ص 69 - بحارالانوار: ج 45، ص 46.
13. مناقب آل ابی طالب (علیهم السلام): ج 4، ص 411 - بحارالانوار: ج 50، ص 7.
14. أعلام الوری: ج 2، ص 91.
15. مناقب آل ابی طالب (علیهم السلام): ج 4، ص 410.
16. اعلام الوری: ج 2، ص 95 - بحارالانوار: ج 50، ص 23.
17. اصول کافی: ج 1، ص 528.
18. دلائل الامامه: ص 401 - بحارالانوار: ج 50، ص 59.
19. وقایع الایام: ص 317.
20. روز شمار قمری، ص 192.
21. بحارالانوار: ج 32، ص 352.
منبع:، روز شمار تاریخ اسلام، قم، مؤسسه جهانی سبطین (علیهماالسلام)
سیزدهم رجب
1- ولادت با سعادت مولای متقیان امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام)
2- آغاز ایام البیض (ایام اعتکاف)
1- ولادت با سعادت مولای متقیان امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام)
در سیزدهم رجب، ولادت با سعادت مولای متقیان امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) در بیت الحرام، داخل خانه ی کعبه به وقوع پیوست که قبل از ایشان و بعد از ایشان هیچ مولودی در آن جا به دنیا نیامده و نخواهد آمد. (1)
- فاطمه بنت اسد در کعبه
چنین نقل شده است که در شب جمعه سیزدهم رجب فاطمه بنت اسد، همسر گرامی حضرت ابوطالب (علیه السلام) احساس درد حمل در او شدت یافت. هنگامی که ابوطالب خواست زنانی از قریش را برای یاری فاطمه بیاورد، از گوشه ی خانه ندایی رسید: «ای ابوطالب! صبر کن چرا که دست های آلوده نباید ولی خدا را لمس کند».
صبح آن روز حضرت فاطمه بنت اسد (علیهاالسلام) ندایی شنید: «ای فاطمه! به خانه ی ما بیا». آن گاه فاطمه با مشقت و رنج، خود را به مسجدالحرام رساند. عباس بن عبدالمطلب که به همراه جماعتی در مسجد نشسته بودند، دیدند که فاطمه (علیهاالسلام) وارد مسجدالحرام شد و در مقابل کعبه ایستاد و نگاهی به سوی آسمان کرد و چنین عرض کرد: «پروردگارا! من به تو و به پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو آورده اند، ایمان دارم؛ کلام جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم و او بوده که این خانه را بنا کرده است. تو را قسم می دهم و از تو می خواهم به حق کسی که این خانه را بنا کرده، و به حق فرزندی که در رحم من است و با من سخن می گوید و با گفتارش با من انس می گیرد و یقین دارم که یکی از آیات و نشانه های توست، این ولادت را بر من آسان فرمایی». (2)
ناگهان حاضران در مسجدالحرام در کمال شگفتی دیدند که دیوار پشت آن سمتی که درِ کعبه است، شکافته و فاطمه بنت اسد (علیهاالسلام) داخل شد. هر چه کردند قفل در کعبه را باز کنند ممکن نشد و دانستند که حکمت خداوند در کار است. فاطمه بنت اسد (علیهاالسلام) می فرماید: «هنگامی که داخل کعبه شدم دیدم حوا، ساره، آسیه، مادر موسی بن عمران، مریم مادر عیسی آمدند؛ آنان به من سلام کردند و در مقابلم نشستند و در ولادت فرزندم مرا یاری نمودند». (3)
- امیرمؤمنان (علیه السلام) آمد!
پیشوای شیعیان جهان، حضرت امیرمؤمنان (علیه السلام) در روز جمعه سیزدهم رجب در خانه ی کعبه طلوع فرمودند و همین که قدم بر زمین نهادند به سجده افتادند و به وحدانیت پروردگار و رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و ولایت خودشان شهادت دادند. آن گاه بر زنان بهشتی سلام کردند و با یکایک آن ها صحبت نمودند. بعد پیامبران الهی: حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (علیهم السلام) آمدند و بر حضرتش سلام کردند: «سلام بر تو ای ولی خدا و خلیفه ی پیامبر خدا» و حضرت در جواب آنان فرمودند: «سلام بر شما و رحمت و برکت خداوند بر شما باد!» سپس ملایکه آمدند و این مولود مبارک را به آسمان ها بردند و بازگرداندند و دوباره به آسمان بردند؛ فاطمه بنت اسد (علیهاالسلام) می فرماید: «بار دوم در حالتی آن حضرت را آوردند که او را در حریر سفید بهشتی پیچیده بودند و به من گفتند: او را از چشم بینندگان حفظ کن که ولی پروردگار جهانیان است. بدان که وارد بهشت نمی شود مگر کسی که ولایت او را بپذیرد و امامت و ولایت او را تصدیق کند. خوشا به حال آن که تابع اوست و وای بر کسی که از او روی گردان شود! مثل او چون کشتی نوح است؛ هرکه به آن پیوست نجات می یابد و هر که از آن باز ماند غرق می شود و سقوط می کند». (4)
- علی (علیه السلام) در آغوش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
حضرت فاطمه بنت اسد (علیهاالسلام) بعد از سه روز که مهمان پروردگار بودند، فرزند خود را در آغوش گرفته، آماده ی خروج از خانه ی کعبه شدند که هاتفی ندا داد: «ای فاطمه! نام این مولود را علی بگذار؛ چرا که من خدایِ علی اعلی هستم و من نام او را از نام خود گرفته ام؛ او را ادب آموخته ام و امر خود را به او سپرده ام». (5)
صبح روز چهارم در مقابل دیدگان به انتظار نشسته، ناگهان دیوار کعبه از مکان قبلی شکاف برداشت و فاطمه بنت اسد (علیهاالسلام) با مولود مبارکش از آن جا خارج شدند. آن گاه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت ابوطالب (علیه السلام) پیش آمدند و امیرمؤمنان (علیه السلام) را در آغوش گرفتند. آن حضرت چشمان مبارک خود را به صورت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باز کرد و تبسم نمودند و عرض کردند: «السلام علیک و رحمه الله و برکاته». آن گاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ او را دادند و اذان و اقامه در گوش حضرت علی (علیه السلام) قرائت فرمودند. در این هنگام علی (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه خواست و جملاتی از صحف حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (علیهم السلام) و سپس سوره ی «مؤمنون» را قرائت کردند در حالی که هنوز قران نازل نشده بود. (6)
2- آغاز ایام البیض (ایام اعتکاف)
روز سیزدهم رجب، ایام البیض آغاز می شود و تا سه روز به طول می انجامد. مؤمنان علاقه مند در این مدت با خلوت گزیدن در مساجد جامع شهرها، به راز و نیاز با پروردگار خویش می پردازند. به این عمل «اعتکاف» می گویند. معتکفان، به روزه و عبادت در این سه روز، تلاش می کنند تا با رهایی از قید و بندهای زندگی دنیوی، خویشتن را به پروردگار عالمیان نزدیک تر کنند.
اعتکاف از سنت های مورد توجه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) بوده است. آن ها مؤمنان را به سبب تأثیرات عمیق و معنوی اعتکاف به انجام دادن این عبادت به ویژه در این سه روز، تشویق کرده اند.
چهاردهم رجب
مرگ معتمد عباسی
چهاردهم رجب سال 279 هـ .ق معتمد عباسی یکی دیگر از خلفای بنی عباس به جهنم واصل شد. (7) علت مرگ او را چنین نقل کرده اند که کنار نهری در حال عیش و نوش بود و در اثر نوشیدن زیاد شراب و یا به علت زهری که توسط پسر برادرش - معتضد - که در شراب او ریخته بود، به درک واصل گشت. او به طور کلی در 23 سال خلافتش دائماً در حال عیش و نوش بود و تمام امور مملکت را به دست برادرش ابواحمد موفق سپرد. بعد از او پسرش احمد معتضد کارهای پدر را انجام می داد که عاقبت در صدد رسیدن به خلافت برآمد، و لذا عمویش معتمد عباسی را با زهر کشت تا راه خلافت را برای خود هموار کند. (8)
بزرگ ترین جنایت معتمد عباسی، مسموم نمودن یازدهمین اختر تاب ناک ولایت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) بود.
پانزدهم رجب
1- آغاز نخستین مهاجرت مسلمانان از مکه به حبشه
2- خروج پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از شعب ابی طالب
3- تغییر قبله ی مسلمانان
4- هلاکت معاویه بن ابی سفیان
5- وفات عقیله بن هاشم حضرت زینب (علیهاالسلام)
6- شهادت امام صادق (علیه السلام)
1- آغاز نخستین مهاجرت مسلمانان از مکه به حبشه
در پی فشار طاقت فرسای مشرکان قریش بر مسلمانان، پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به تعدادی از پیروان خود دستور داد تا برای امان ماندن از آزار مشرکان به سرزمین حبشه مهاجرت کنند؛ از این رو جمعی از مسلمانان که یازده مرد و چهار زن بودند به سرپرستی«عثمان بن مظعون» در پانزدهم رجب سال پنجم بعثت به حبشه مهاجرت کردند و زمینه ساز مهاجرت بعدی مسلمانان به سرپرستی جعفر بن ابی طالب (علیه السلام) شدند. طی سالیان متمادی، این مهاجرت ها عامل نفوذ و گسترش دین اسلام در قاره ی آفریقا شد. (9)
2- خروج پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از شعب ابی طالب (علیه السلام)
در پانزدهم رجب سال نهم بعثت، پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه جمعی از بنی هاشم پس از دو سال و چند ماه تحمل سختی ها و مشقت های فراوان از شعب ابی طالب خارج شدند و به خانه های خود در شهر مکه بازگشتند. (10) چنین نقل شده است که خداوند متعال موریانه را مأمور کرد تا پیمان نامه آنان را از بین ببرد؛ به جز نام خدا که در آن بود. هنگامی که این اتفاق افتاد پیامبر گرامی اسلام به حضرت ابوطالب دستور داد تا آخرین خبر را به کفار بدهد. آنان با دیدن چنین معجزه ای دست از محاصره ی خود برداشتند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و بنی هاشم به خانه های خود در مکه بازگشتند.
3- تغییر قبله ی مسلمانان
در پانزدهم رجب سال دوم هـ .ق به فرمان الهی قبله ی مسلمانان از بیت المقدس به سوی خانه ی کعبه تغییر یافت. (11)
پس از واجب شدن نماز بر مسلمانان، پیروان دین اسلام، به طرف بیت المقدس، محلی که مورد احترام ادیان دیگر از قبیل یهود و مسیح بود، نماز می خواندند؛ بدین علت پس از هجرت پیامبر گرامی اسلام به مدینه، یهودیان این شهر، پیامبر و مسلمانان را مورد استهزاء قرار می دادند. سرانجام در حالی که هفده ماه از ورود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه می گذشت، به دستور خداوند در پانزدهم رجب سال دوم هـ .ق کعبه ی قبله ی مسلمانان گردید. این فرمان در حالی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز ظهر را در مسجد بنی سالم اقامه می کردند از جانب خداوند متعال صادر شد. از این رو پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حال نماز، روی به مسجدالحرام کرد و دو رکعت پایانی نماز ظهر را به سوی کعبه خواند؛ به همین دلیل این مسجد در تاریخ اسلام به «ذوالقبلتین» معروف گشت. (12)
4- هلاکت معاویه بن ابی سفیان
روز پانزدهم رجب سال 60 هـ .ق معاویه بن ابی سفیان در 78 سالگی به جهنم واصل شد. (13)
کلبی نسابه و ابن روزبهان از علمای مورد اعتماد اهل تسنن، می گویند: «معاویه فرزند چهار نفر بود: عماره، مسافر، ابوسفیان و مردی که اسم او را نمی برند؛ اما به ظاهر او را معاویه بن ابی سفیان می گویند. ابوسفیان مردی زشت و کوتاه قد بود؛ یک چشم او در طایف و چشم دیگرش در یرموک کور شده و باطنش هم کورتر از چشم ظاهرش بود. ابوسفیان نهایت دشمنی با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشت که در هر جنگ و فتنه ای که بر ضد آن حضرت به وجود می آمد، دخالت داشت و در سال فتح مکه از ترس، اسلام آورد و با نفاق زندگی کرد تا بالاخره پس از 82 سال زندگی سراسر ظلمت در سال 30 هـ .ق به درک واصل شد. (14)
مادر معاویه هند بود که از زنان صاحبان پرچم مکه - کسانی که در فساد مشهور بودند - به شمار می رفت و میل فراوانی به غلامان سیاه داشت. (15)
- حکومت معاویه در شام
در زمان خلافت ابوبکر، یزید بن ابی سفیان از طرف ابوبکر با لشکر مسلمانان به جانب شام حرکت کرد و معاویه نیز همراه آنان بود. یزید در شام درگذشت و ابوبکر ولایت شامات را به معاویه واگذار کرد و به این حال بود تا زمان خلافت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) که سرکشی معاویه شروع شد. جنگ صفین گوشه ای از سرکشی های او بود.
معاویه اول کسی بود که دشنام و لعن به مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) را ترویج کرد و در آخر خطبه های نماز جمعه همواره به آن حضرت جسارت می نمود و نیز دستور داد تا در تمام شهرها این کار انجام بگیرد و تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز پیوسته ادامه داشت. (16)
معاویه به اطرافیان خویش و صحابه ی خیانت کار دستور داد تا احادیث فراوانی را در مذمت امیرمؤمنان (علیه السلام) جعل و همواره ایشان را در منبرها لعن نمایند. تعداد بسیاری از شیعیان و ارادتمندان آن حضرت را نیز به شهادت رساند و بزرگ ترین جنایت او به شهادت رساندن حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود. (17)
علت مرگ معاویه این بود که در مسیر مکه به شام بیمار شد، به حدی که می لرزید و دهانش بسته نمی شد، تا وارد شام شد و در آن جا به درک واصل گشت.
5- وفات عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب (علیهاالسلام)
پانزدهم رجب سال 62 هـ .ق وفات مظلومانه و غریبانه ی عقیله ی بنی هاشم، ام المصائب، حضرت زینب (علیهاالسلام) به وقوع پیوست. (18) آن حضرت در مدت یک سال که پس از واقعه ی جان سوز کربلا زنده بودند، همواره با اشک و سوز در یادآوری وقایع روز عاشورا و نیز خاطرات غم انگیز اسارت به سر بردند. گذشه از مصایب کربلا، ایشان در مصیبت ها و مظلومیت های پدر و مادر گرامی شان، و نیز برادر بزرگوارشان حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) سال هایی سراسر از غم و اندوه پشت سر گذاشته بودند.
در روایتی چنین آمده است: هنگامی که حضرت زینب (علیهاالسلام) متولد شد این مولود مبارک را به دست جد گرامی شان پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دادند و آن حضرت صورت بر صورت ایشان نهادند و گریستند. حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمودند: «یا ابتاه! این گریه برای چیست؟ خداوند دیدگان شما را نگریاند». پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «ای فاطمه! بعد از من و تو این دختر دچار بلاها و مصایبی می شود». حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمودند: «چه ثوابی دارد آن کسی که بر دخترم زینب (علیهاالسلام) گریه کند؟» آن حضرت فرمودند: «ای پاره تنم و ای نور چشمم، ثواب کسی که به او و مصایبش گریه کند، مانند ثواب کسی است که بر برادرش حسین (علیه السلام) گریه کند». (19)
6- شهادت امام صادق (علیه السلام)
بنابر روایتی در پانزدهم رجب سال 148 هـ .ق شمشمین پیشوای شیعیان جهان، حضرت امام صادق (علیه السلام) به شهادت رسیدند. آن حضرت به دستور منصور ملعون با انگور مسموم شدند و به شهادت رسیدند. (20) ایشان هنگام شهادت 65 ساله بودند و نیز مدت امامت ایشان 34 سال به طول انجامید که طی این سال ها، مکتب شیعه قوت گرفت و در عصر آن امام فرصت بسیار مناسبی به وجود آمد تا آن حضرت با تزویج و نشر احادیث و روایات، غبار از چهره ی اسلام بزداید و اسلام ناب محمدی را به جهانیان معرفی کند.
پیکر مطهر امام صادق (علیه السلام) در میان خیل عظیمی از شاگردان و مردم داغ دار مدینه تشییع شد و در کنار پدر بزرگوارشان در قبرستان بقیع به خاک سپردند.
امام صادق (علیه السلام) آخرین سخنش را هنگام مفارقت از این دنیا، در حالی که فرزندان و نزدیکانشان، در کنارشان نشسته بودند چنین بیان کردند: «ان شفاعتنا لا تنال مستخفأ بالصلوه؛ همانا شفاعت ما به کسی که نماز را شبک و حقیر شمارد نمی رسد». (21)
البته روایت معتبر در شهادت امام صادق (علیه السلام) بیست و پنجم شوال 148 هـ .ق است که برای مطالعه ی بیش تر به روز شمار ماه شوال رجوع کنید.
پینوشتها:
1. علاوه بر منابع شیعه در بسیاری از منابع اهل تسنن واقعه ی ولادت امیرمؤمنان (علیه السلام) در خانه ی کعبه بیان شده است که در این جابه برخی از آن ها اکتفا می کنیم. تذکره الخواص: ص 7 - الفصول المهمه: ص 14 - مروج الذهب: ج 2، ص 2 - نورالابصار: ص 76 - کفایه الطالب: ص 37 - نزهه المجالس: ج 2، ص 204.
2. امالی شیخ طوسی: ص 1511 - بحارالانوار: ج 35، ص 36.
3. روضه الواعظین: ص 78 - بحارالانوار: ج 35، ص 13.
4. علی (علیه السلام) ولید الکعبه: ص 32.
5. معانی الاخبار: ص 62 - بحارالانوار: ج 35، ص 9.
6. مناقب آل ابی طالب (علیهم السلام): ج 2، ص 173 - بحارالانوار: ج 35، ص 18.
7. قلائد النحور: جلد رجب، ص 142.
8. تتمه المنتهی: ص 429.
9. روز شمار قمری: ص 195.
10. مصباح المتهجد: ص 741 - فیض العلام: ص 308.
11. مسار الشیعه: ص 35 - فیض العلام: ص 308.
12. وقایع الایام: ص 324.
13. تتمه المنتهی: ص 59.
14. اسدالغابه: ج 3، ص 13.
15. تتمه المنتهی: ص 65.
16. بحارالانوار: ج 33، ص 214.
17. مراقد المعارف: ج 2، ص 223.
18. معالی السبطین: ج 2، ص 225 - زینب الکبری (علیهاالسلام): ص 114.
19. ریاحین الشریعه: ج 3، ص 38.
20. اعلام الوری: ج 1، ص 514 - وقایع الایام: ص 326.
21. ثواب الاعمال: ص 228 - بحارالانوار: ج 47، ص 2.
شانزدهم رجب
مرگ مهتدی بالله عباسی
شانزدهم رجب سال 256 هـ .ق مهتدی بالله، چهاردهمین خلیفه ی عباسی به قتل رسید. (1) تاریخ نویسان چنین نقل کرده اند که چون وی بر مسند خلافت نشست، طریق زهد را پیش گرفت و اسباب لهو و لعب را از دربار خود دور کرد و جلوی بسیاری از مفسدان را گرفت. وی در میان مردم بنابر عدل و داد گذاشت و قبله ای ساخت که چهار در داشت و پیوسته در آن به دادرسی خاص و عام می پرداخت. هم چنین روزهای جمعه به مسجد جامع می رفت و خطبه می خواند و با مردم نماز به جا می آورد. مهتدی همواره می گفت: «من از حق تعالی حیا می کنم که در میان بنی عباس مثل عمربن عبدالعزیز در بنی امیه نباشد».
در زمان خلافت مهتدی، علما و فقها منزلتی خاص یافتند و همواره مورد عنایت او قرار می گرفتند. هم چنین او از مخارج درباریان به شدت کاست و دستور داد تا فدک را به اولاد حضرت فاطمه (علیهاالسلام) بازگردانند. هنگامی که چنین سیره و روشی در پیش گرفت بر امرا و وزیران که بر عکس او تربیت شده بودند بسیار سنگین آمد؛ لذا در صدد حیله ای برآمدند تا او را بکشند؛ پس شبانه به اتاقش ریختند و او را احاطه نمودند و با خنجر به قتل رساندند. (2)
هفدهم رجب
مرگ مأمون عباسی
در هفدهم رجب سال 218 هـ .ق عبداله بن هارون، ملقب به مأمون یکی دیگر از خلفای بنی عباس به جهنم واصل شد. (3) او برخلاف برادرش امین، فردی سیاست مدار بود و از علوم مختلف همچون: نجوم، فلسفه و کلام آگاهی داشت و پیوسته مجالسی برای مناظره با علما منعقد می ساخت.
پس از مرگ هارون الرشید، فرزند او امین، پنج سال خلافت و برادرش مأمون را از ولایت عهدی خلع کرد. از این رو مأمون عباسی که در خراسان امارت داشت توانست به کمک ایرانیان بر ضد برادرش قیام کند و با شکست سپاهیان امین و به قتل رساندن او، خلافت را در دست بگیرد. (4)
از آن جا که مأمون بسیار سیاست مدار بود و ظواهر را کاملاً حفظ می کرد، برای جلب توجه علویان و نیز جلوگیری از قیام های آنان، با تهدید اجبار فراوان، هشتمین اختر تابناک امامت، حضرت علی بن موسی الرضا ((علیه السلام)) را از مدینه به مرو آورد و به مقام ولایت عهدی خویش منصوب نمود.
اذیت و آزارهایی که در این مدت از جانب مأمون متوجه آن حضرت شد آن چنان زیاد بود که امام رضا (علیه السلام) هر جمعه که از مسجد جامع برمی گشتند با همان حالت غبارآلود، دست ها به درگاه الهی بلند و چنین عرض می کردند: «پروردگارا! اگر فرج و گشایش من در مرگ من است، پس همین ساعت در آن تعجیل فرما». (5) این آزارها ادامه داشت تا سال 202 هـ .ق که مأمون حضرت رضا (علیه السلام) را به شهادت رساند. پس از آن حضرت، آزارهای مأمون متوجه فرزند آن حضرت امام جواد (علیه السلام) شد.
علت مرگ مأمون این بود که وقتی به جنگ رومیان رفت و در آن جا فتوحات بسیار نمود از جمله منطقه ای به نام «عین بدیدون». آن جا منطقه ای بود که آب بسیار سرد و صاف و هوای بسیار لطیف داشت و زمینش بسیار سرسبز و خرم بود. لذا اتاقی بر روی نهری زیبا که در آن منطقه جاری بود برایش بنا کردند و او در آن جا مستقر شد. یک روز در آب نگاه می کرد که ناگهان ماهی بزرگ و زیبایی در آب دید، پس به غلامان خود دستور داد تا آن ماهی را از آب بگیرند. هنگامی که آن ماهی را از آب گرفتند و در مقابل مأمون قرار دادند، آن ماهی دوباره خود را در آب افکند و مقداری آب بر سینه و صورت او پاشید. از همان لحظه لرزه ای شدید اندامش را فراگرفت و لحظه به لحظه رعشه او بیش تر می شد و هر چه لحاف و جامه بر او افکندند و دور تا دورش آتش افروختند، باز هم از سردی فریاد می زد و همچون برگ درختان می لرزید. طبیبان ماهری حاضر کردند که آنان جملگی از درمان او عاجز ماندند و این بلا پیوسته بود تا بالاخره در هفدهم رجب سال 218 هـ .ق در 49 سالگی به درک واصل شد. (6)
هجدهم رجب
1- وفات ابراهیم فرزند پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)
2- مرگ معتمد بالله عباسی
1- وفات ابراهیم فرزند پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)
در هجهم رجب سال 10 هـ .ق ابراهیم فرزند پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که یک سال و ده ماه بیش تر نداشت وفات کرد و در بقیع به خاک سپرده شد.
ابن شهرآشوب (رحمه الله) از ابن عباس روایت کرده است که روزی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود، بر پای راستشان امام حسین (علیه السلام) و بر پای چپشان ابراهیم را نشانده بودند. یک مرتبه امام حسین (علیه السلام) را می بوسیدند و بار دیگر ابراهیم را. در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: «ای محمد! پروردگارت سلام می رساند و می فرماید: "این هر دو کودک برای تو باقی نخواهند نماند؛ پس یکی را فدای دیگری گردان"!»
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نگاهی به صورت ابراهیم کرد و گریست و سپس به چهره ی امام حسین (علیه السلام) نگریست و اشک ریخت؛ آن گاه فرمود: «ابراهیم مادرش ماریه است؛ چون بمیرد به غیر از من کسی محزون او نخواهد شد، ولی مادر حسین، فاطمه است و پدرش علی، پسر عمویم و به منزله ی گوشت و خون من است؛ چون حسین درگذرد علاوه بر من، دختر و پسر عمویم اندوهناک خواهند شد. پس من حزن خویش را بر حزن آن ها اختیار می کنم. ای جبرئیل! ابراهیم را فدای حسین (علیه السلام) کردم». از این روی پس از سه روز، روح ابراهیم به سوی جنان پر کشید و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در غم او داغ دار و اندوهگین شد. (7)
2- مرگ معتمد بالله عباسی
بنابر قولی در هجدهم رجب سال 279 هـ .ق معتمد بالله یکی دیگر از خلفای بنی عباس در 48 سالگی مرد. (8) معتمد بالله در حدود بیست و سه سال خلافت کرد که حوادث مختلفی در این مدت رخ داد؛ ولی معتمد همواره به عیش و نوش و خوش گذرانی مشغول و فسادهای اخلاقی در او به اوج رسیده بود و به گرفتاری های مردم هیچ توجهی نداشت. کارهای حکومت را به برادرش، ابواحمد موفق واگذار کرده بود و خود هیچ تصرفی در امور نداشت و در خلافت جز اسمی برای او باقی نمانده بود. (9)
نوزدهم رجب
وقوع غزوه ی تبوک
در نوزدهم رجب سال نهم هـ .ق غزوه ی تبوک بین سپاه اسلام و لشکریان روم واقع شد. این غزوه از آخرین غزوات پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به شمار می رود. سبب وقوع آن چنین بود که کاروانی تجاری که از شام به مدینه آمد، به مسلمانان خبر دادند که سلطان روم لشکری عظیم آماده نموده و قصد حرکت به سمت مدینه دارد؛ از این رو رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور دادند تا مسلمانان از دور و نزدیک آماده ی جنگ شوند و علی رغم دوری راه، گرمای شدید و نیز زمان برداشت محصولات کشاورزی، بیش تر مسلمانان خود را برای جنگ آماده کردند؛ اما در این میان گروهی از منافقان مدینه با بهانه های گوناگون نه تنها در این غزوه شرکت نکردند، بلکه در صدد منع دیگران نیز برآمدند؛ لذا رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از نیت سوء آنان آگاه شد و امیرمؤمنان علی (علیه السلام) را در مدینه به جای خویش گماشت و خود همراه سپاه اسلام که بالغ بر سی هزار نفر بودند؛ رهسپار سرزمین های تبوک شدند. هنگامی که سپاهیان اسلام به آن جا رسیدند اثری از لشکریان روم نیافتند.
در آن جا جنگی رخ نداد ولی شوکت اسلام، فداکاری مسلمانان و آمادگی آن ها در هر زمان و موقعیتی برای مقابله با کفر، به نمایش درآمد. در برخی از متون تاریخی از این جنگ به «غزوه ی فاضحه» (رسوا کننده) نام برده شده؛ زیرا جمعی از منافقان مسلمان نما به خاطر این غزوه رسوا شدند. (10)
بیست و چهارم رجب
1- فتح خیبر به دست امیرمؤمنان (علیه السلام)
2- درگذشت عمر بن عبدالعزیز
1- فتح خیبر به دست امیرمؤمنان علی (علیه السلام)
بیست و چهارم رجب سال هفتم هـ .ق قلعه ی خیبر به دست مبارک امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) فتح گردید. (11)
خیبر سرزمینی حاصل خیز در 32 فرسخی شمال مدینه و دارای هفت قلعه و بالغ بر بیست هزار نفر از یهودیان بود. یهودیان خیبر علی رغم پیمانی که با مسلمانان بسته بودند، قلعه ی خیبر را به پایگاهی بر ضد اسلام تبدیل کرده بودند و تا می توانستند مشرکان را بر ضد مسلمانان می شوراندند و آن ها را یاری می کردند. از این رو رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم گرفت این آخرین کانون ضد اسلامی دشمنان را در مدینه نابود کند و ریشه ی فتنه های آنان را بخشکاند. (12)
چون پیامبر به جنگ خیبریان رفت و قلعه ی قموص را محاصره کرد، ابتدا پرچم را برای مبارزه ی با آنان به ابوبکر دادند. ابوبکر با لشکری رفت، ولی چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار کرد و لشکریان هم در پی او بازگشتند. روز بعد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرچم را به عمر داد و او هم از ترس کشته شدن به میدان جنگ نرسیده، بازگشت. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «فردا پرچم را به مردی می دهم که حمله هایش را تکرار ننماید، و هرگز فرار نکند. کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خداوند خیبر را به دست او فتح می کند». همه ی اصحاب آرزو کردند که این مقام و منزلت به آنان واگذار شود.
فردای آن روز، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «علی بن ابی طالب (علیه السلام) کجاست؟» گفتند: «چشم دردی دارد که حرکت برای آن حضرت مشکل است». خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «او را حاضر کنید». سلمه بن اکوع آن حضرت را آورد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارک به چشمان نورانی حضرت خاتم الاوصیا علی مرتضی (علیه السلام) مالید و فرمود: «پروردگارا! زحمت گرما و سرما را از او بردار». پس از آن روز بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زره خود را بر او پوشانید و ذوالفقار را بر کمر او بست و پرچم را به آن حضرت سپرد و سوار بر مرکبش نمود، فرمود: «جبرئیل از سمت راست، میکائیل از سمت چپ، عزرائیل از پیش رو و اسرافیل از پشت سر، و نصرت خدا بالای سر، و دعای من نیز از پشت سر بر توست». آن گاه فرمود: «یا علی! ابتدا اسلام را بر ایشان عرضه کن».
امیرمؤمنان (علیه السلام) به طرف قلعه ی خیبر حرکت کرد و پس از موعظه و نصیحت، عده ای برای جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهید کردند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر آن ها تاخته، آن ها را کشتند. آن گاه برادر مرحب با عده ای آمدند. حضرت آن ها را هم به درک فرستاد. مرحب که شجاع بود به خون خواهی آمد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) چنان با ذوالفقار بر سرش فرود آورد که شمشیر از حلقش گذشت و او را دو نیم ساخت و به خاک انداخت. صدای تکبیر مسلمانان بلند شد. عده ای از یهود به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مبارزه ادامه داد تا عده ای کشته شدند و عده ای به قلعه گریختند. آن حضرت با دست قدرتمند حیدری درب قلعه را کند و برای مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور کنند. حضرت چندین بار مسلمانان را از روی خندق به وسیله ی درب عبور داد، با این که از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود. بدین صورت قلعه خیبر به دست توانمند مولای متقیان امیرمؤمنان (علیه السلام) فتح گردید. (13)
2- درگذشت عمر بن عبدالعزیز
روز بیست و چهارم رجب سال 101 هـ .ق عمر بن عبدالعزیز بن مروان یکی دیگر از خلفای بنی امیه درگذشت. (14)
تاریخ نویسان عمر بن عبدالعزیز را نیکوکار بنی امیه می دانند. وقتی او به خلافت رسید، عاملان فساد بنی امیه را که در مناطق مختلف حکومت می کردند، عزل نمود و به جای آن ها افرادی خیراندیش و صالح نصب کرد و نیز دستور داد مهمانی هایی برای فقیران و مسکینان ترتیب دهند. از کارهای مهم وی این بود که دستور داد تا لعن و سب امیرمؤمنان علی (علیه السلام) که در حدود شصت سال توسط خلفای بنی امیه رایج شده بود، به طور کلی ممنوع گردد و نیز فدک را به فرزندان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) بازگرداند و دستور داد کسی متعرض آل علی (علیه السلام) نشود. برخی از تاریخ نویسان علت مرگ او را بر اثر زهر مروانیان ذکر کرده اند. (15)
پینوشتها:
1. تتمه المنتهی: ص 411.
2. مروج الذهب: ج 4، ص 216. - تتمه المنتهی: ص 409 - 410.
3. تتمه المنتهی: ص 358.
4. الکامل ابن اثیر: ج 6، ص 287.
5. مفاتیح الجنان: فصل پنجم، اعمال ماه ذی القعده، ص 506.
6. تتمه المنتهی: ص 357.
7. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام: ج 3، ص 234.
8. وقایع الایام: ص 331.
9. تتمه المنتهی: ص 429.
10. منتهی الآمال: باب اول، فصل ششم، ص 135.
11. مصباح المتهجد: ص 749 - وقایع الایام: ص 334.
12. وقایع الایام: ص 335.
13. المستدرک علی الصحیحین: ج 3، ص 37 - کنز العمال: ج 5، ص 283.
14. وقایع الایام: ص 338.
15. تتمه المنتهی: ص 146.