کد مطلب: 13223
تعداد بازدید: ۶۶۰۰
تأثیر بازی در یادگیری مهارت حل مسئله در کودکان
سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۳در واقع کودک از طریق بازی مهارتهای گوناگونی کسب میکند که یکی از آنها یادگیری مهارت حل مسأله است.

بازی،کشف خلاقیت های کودکانه
بازی جزئی تفکیک ناپذیر از زندگی کودکان و یکی از عوامل مهم در رشد کودکان است. کودک از طریق بازی استعدادها و توانایی های خود را پرورش می دهد و مهارتهای گوناگونی کسب می کند از جمله مهارتهای مهمی که کودک از طریق بازی به کسب آن نایل میآید، مهارت حل مسأله است.
مهارت حل مسأله به معنی فرایند تفکر منطقی است که به فرد کمک میکند، هنگام رویارویی با مشکلات راه حلهای متعددی را جستجو کند، سپس بهترین راه را انتخاب نماید. تحقیقات نشان می دهد که کودکانی که آزادانه با وسایل بازی، بازی می کردند و به کودکانی که روش حل مسأله را مشاهده می کردند نسبت به گروهی که نه با وسایل بازی، بازی می کردند و نه حل مسأله را مشاهده کرده بودند، موفق تر بودند.
بازیهای ذهنی مثل حل جدولها و یا مسایل ساده حساب باعث کمک به کسب مهارت حل مساله در کودکان می شود. از بازیهای دیگری که در یادگیری مهارت حل مساله به کودکان تاثیر مثبت دارند میتوان به بازیهایی مثل «کارتهای فرض کن...» پاس دادن کلاه کارآگاه و ... اشاره کرد.
بازی اهمیت بسیاری در رشد همه جانبه کودک دارد. کودکان در بازی تجارب با ارزش و گرانبهایی به دست می آورند که شاید هیچ راهی بهتر از بازی برای دریافت این تجارب وجود ندارد. بازی انواع مختلفی دارد و تعارف بسیاری برای آن وجود دارد ولی بازی، چیزی به جز ورزش کردن یا کار است.
بازی نیاز کودک است. بازی کردن کودکان در صورتی در جهت جستجو و کاوش و خلاقیت باشد موجب رشد اجتماعی، فرهنگی و عاطفی آنها میگردد و سبب میشود که کودک در آینده فردی فعال و خلاق گردد.
با این حال ارائه تعریف جامع و مانع از بازی که مورد قبول همگان باشد وجود ندارد زیرا هر کدام صاحب نظران این واژه را از دیدگاه خود مورد بررسی قرار دادهاند.
هارلوک در تعریف بازی می نویسد: «بازی» عبارتست از هر نوع فعالیتی که برای تفریح و خوشی و بدون توجه به نتیجه نهایی، صورت میگیرد.
در واقع کودک از طریق بازی مهارتهای گوناگونی کسب میکند که یکی از آنها یادگیری مهارت حل مسأله است. به لحاظ ماهیت تغییر یابنده جامعه و تقاضای رشدی، کودکان پیوسته خود را با مشکل روبه رو می بینند و بسته به پیچیدگی موقعیت و پیامد منفی مقابله ناموفق، خود را ناگزیر به حل یکایک آن می دانند. در این راستا رویکرد حل مسأله در حکم ابزار مهمی برای مقابله با مشکلات و حل آنها نقش دارد.
حل مسأله این توانایی را به فرد میدهد که با توجه به تجارب عملی و توانمندیهای ذهنی خود بتواند در جهت حل مسأله یا مشکل قدم برداشته و به نتیجة مطلوب دست یابد. حل مسأله از هر نوعی که باشد به شخصیت سالم هیجانات متعادل، تمرکز ذهن، خودباوری، آمادگی روانی برای مقابله با بحران و اراده جدی برای حل آن مشکل نیاز دارد.
بنابراین با توجه به مطالب فوق الذکر و سن کودکان، یکی از روشهای مناسبی که میتواند مهارت حل مسأله را در کودکان ایجاد و پرورش دهد. بازی است.
تأثیر بازی بر یادگیری مهارت حل مسأله
یکی از موضوعات مهم که توجه روانشناسان کودک را به خود جلب کرده است، رابطة میان بازی با یادگیری مهارت حل مسأله در کودکان است.
مهارت حل مساله به فرد کمک میکند تا به صورت منطقی به حل مشکلات و مسایل خود بپردازد و از آنجایی که یکی از فواید بازی تأثیرات مثبت آموزشی آن است میتوان از این راه مهارت حل مسأله را در کودکان ایجاد کرد تا بتوانند تجربیات خود را در حین بازی درونی کنند و در زندگی واقعی از این تجارب برای حل مسایل خود استفاده کنند.
روشهای حل مسأله اکتشافی و تصادفی میباشد که البته اکتشافی بسیار بهتر از تصادفی است. هنگامی که فرد راه حلهای زیادی بدست می آورد، با استفاده از تفکر نقاد شروع به ارزیابی آنها میکند. مهم آن است که هر کدام از راه حلها ارزیابی، بررسی و سنجیده شوند... راه حلها را باید در جهت حل مسأله به ترتیب اولویت قرار داد. بهترین راه حل، کم هزینه ترین، مفیدترین و نزدیک ترین راه برای حل مسأله است.
از آنجایی که بازی کودکان خود انگیخته و آزادنه است، اغلب تخیلی است. در واقع گاهی میتوان ویژگی آفرینندگی را در آنها مشاهده کرد. آفرینندگی فرآیندی ذهنی و نوعی شیوه تفکر و رویکرد حل مسأله است.
حل مسأله و آفرینندگی فرایند یا جریانهای مهم تفکراند. وقتی یادگیرنده با موقعیتی روبرو میشود که نمیتواند از طریق استفاده از اطلاعات و مهارتهایی که در آن لحظه در اختیار دارد به آن موقعیت به سرعت پاسخ دهد. با مسأله روبروست. در حل مسأله باید اطلاعات آموخته شده قبلی به طریقی تازه با هم ترکیب شوند. حل مسأله صرفاً کار برد اصول و قوانین از پیش آموخته شده نیست، بلکه با داشتن اطلاعات، مفاهیم و اصول از پیش آموخته شده میتوان راههای تازه کشف کرد.
یکی از جنبه های آفرینندگی که بارها در پژوهشها روی بازی کودکان پیش دبستانی مورد بررسی قرار گرفته است، توانایی پرداختن به چیزی ست که حل مسأله «همگرا» و «واگرا» نامیده می شود.
پژوهشگران به تأثیر بازی بر اشیاء یا بازی تخیلی بر توانایی کودک در حل مسأله تک پاسخی (حل مسأله همگرا) یا چند پاسخی (حل مسأله واگرا) توجه کرده اند. طرح این پژوهش به این صورت است که (1) اجازه میدهند تا کودکان با وسایلی که بعدها در حل مسایل تک پاسخی از آنها استفاده میکنند آزادانه به بازی بپردازند یا (2) ارتباط بین بازی وانمود سازی و توانایی کودکان در برخورد با مسایل چند پاسخی را بررسی میکنند.
سیلوا (1971) کودکان پیش دبستانی را به سه گروه تقسیم کرده به گروه اول اجازه داد تا با وسایل حل مسأله به طور آزادانه، قبل از درگیر شدن با هدف و آزمایش بازی کنند. گروه دوم قبل از آنکه از آنها خواسته شود تا آزمایش را انجام دهند حل مسأله را توسط آزمایشگر مشاهده کردند. گروه سوم گروه کنترلی بودند که نه به آنها وسایل بازی داده شوده بود تا آزادانه بازی کنند نه حل مسأله را مشاهده کرده بودند.
یافته های تحقیق این بودکه هم کودکانی که به آنها وسایل بازی داده شد تا آزادانه بازی کنند و هم کودکانی که حل مسأله را مشاهده کرده بودند. در حل مسأله موفق تر از گروه کنترل بودند. جالبتر اینکه گروهی که با وسایل بازی آزادانه بازی میکردند. قبل از آزمایش به نظر میرسید که بیشتر برای حل مسأله تحریک شدند و مصرانه تر کار میکردند تا گروهی که فقط حل مسأله را مشاهده میکردند.
حل مسأله «واگرا» اغلب با فرایندهای مربوط به آفرینندگی ارتباط دارد در حالیکه حل مسأله همگرا اغلب با نحوة عملکرد در آزمونهای هوشی یا کلامی مرسوم مرتبط است؛ که همواره یک پاسخ درست برای آنها وجود دارد.
نتایج تحقیقات پیلروراس (1981) نشان داد که کودکانی که با اشیاء واگرا مثل قطعات ساختمانسازی (لگو) بازی کردهاند. رویکرد حل مسأله آنها انعطافپذیر بوده است.
از سوی دیگر بازی کردن با وسایل بازی و نامحدود (open-end) میتواند به کودک بگوید که راه حلهای متعددی برای هر مسأله میتواند وجود داشته باشد و امکان استفاده از تصورات خلاق را برای کودکان به وجود آورد.
بازیهایی که بر یادگیری مهارت حل مسأله در کودکان تأثیر دارد:
1- بازیهای ذهنی مثل حل مسائل ساده حساب و حل جدول که باعث رشد هوش، استدلال و شخصیت اطفال میگردند. در بازیهای ذهنی کودک مجبور به فکر کردن،استدلال کردن و حل کردن مسایل هستند.
2- بازی با کارتهای «فرض کن...»
در این بازی دانش آموز از داخل پوشه یک کارت حاوی جملاتی که با «فرض کن...» آغاز میشود و در آن تصور و توصیفی از مشکل مطرح شده است. برمیدارد. دانش آموز کارت را می خواند وکلاس سعی در ارئه راه حلهای ممکن میکند. زمانی که دانش آموزان راه حلهای ممکن برای کارت را ارائه کردند، میتوانید از آنها بخواهید راه حلهای پیشنهادی خود را بازی یا نقش گذاری کنند.